بانو امتحاناش تموم شد، گفت این چند روز میان ترم رو میخام استراحت کنم. منم بدم نمیاد بره کلاس ورزشی. امروز رفتن استخر. از اون استخر هایی که میشه 4-5 ساعت توش موند. میگفت دلم میخاد تا هر چی که میشه بمونم. اما نمیدونم چرا برا هر دفعه که میخاد بره استخر میگه عینک شنا نمیخای بخری؟ منم میگم نه!!!!!
بعد میگه بخرم ؟ میگم نه. لازم نیس. ( آخه کدوم عاقلی برا نهایتا سالی 7-8 بار استخر رفتن میره عینک میخره؟ تازه همیشه هم موقع استخر رفتن گم و گور میشه.)
* دیشب مادرمان زنگید و سفارش کرد که تا عید نشده فلان چیز را بخر و دنبال بهمان چیز باش و این صوبتا که اگر دست دست کنی قیمت ها چند برابر میشه. بعد هم فرمودند خب زیاد حرف نزن با تلفن که پول تلفنت زیاد میشه.